❤ شَهیدِ قَرنِ 21 ❤

سلام
خوشحالم که به اینجا اومدید.
در قسمت لینک "درباره شَهیدِ قَرنِ21"شرحی درباره زندگانے خودم و معرفے وبلاگم دادم .
جهت اطلاع!
^دانلود واستفاده از عکسها بهمراه لوگو بلامانع است.


«حَوِّل حالَنا اِلی اَحسَنِ الحال»
.: التماس دعا :.

آخرین نظرات
  • ۲ تیر ۹۶، ۲۳:۵۶ - س _ پور اسد
    ✔✔
  • ۲ بهمن ۹۵، ۱۱:۴۴ - ... یک بسیجی ...
    یاحق

۳۶ مطلب با موضوع «❤ عشقــولانه هـــا» ثبت شده است

۲۸بهمن
ظهر یک روز سرد زمستانی بود.
مادری در ایوان خانه لباس می شست،دخترش از پشت شیشه او را می دید...مادر شلوارش را بالازده بود تا خیس نشود.خیلی سرد بود...دختر در دلش گفت مادرجان شرمنده ام که نمیتوانم حتی در لباس شستن هم کمکت کنم!دره ایوان را باز کرد  وگفت:  مادر بیا تو خسته شدی هوا سرد است یه لباس مناسبت تر بپوش...
مادر:نه عزیزم هوا خوبه،لباسمم مناسبه!
آمد تو...تا لباس ها را پهن کند...کمی استراحت کرد...دخنر نزد مادرش نشست و گفت:قربونت برم یکم استراحت کن میخوای پاپوشتو بیارم...دیگر منتظر نشد،پاپوش مادر را آورد روی بخاری گرم شد.
-مادر میخواهم پاپوش را پایت کنم ،با محبت خاصی پای مادر را بالا گرفت و دست به کار شد!.
اما باز پای مادر سرد بود.دختر چادرش را آورد گرم کرد و روی پای مادرش انداخت...
-عزیزم دستت درد نکنه،
-کاری نکردم
-الهی خوشبخت شی،الهی هرچی از خدا می خواهی بهت بده...

(همیشه دردلش زمزمه میکرد من یک کار کوچک میکنم و مادر انقدر قربان صدقه می رود و تعریف می کند،او که این همه کار را خودش به تنهایی انجام میدهد چه...!!!
(به خدا گفت :خدایا چگونه حق مادر را بجا آورم...یاده حدیث امام افتاد...هیچ وقت نمی توانی حقّش را به جا آوری...)

برای سلامتی همه مادرا صلوات...

پ.ن:حتی بدترین مادر ها برای مادر شدنشان 9ماه سختی کشیده اند...شب بیداری کشیده اند...درد کشیده اند...


شهیدِ گمنام
۱۹بهمن



پ.ن:امیدوارم از این داستان لذت برده باشید...

شهیدِ گمنام
۱۷بهمن
شهیدِ گمنام
۱۶بهمن
شهیدِ گمنام
۱۶بهمن
شهیدِ گمنام
۱۲بهمن
شهیدِ گمنام
۱۱بهمن
شهیدِ گمنام
۱۱بهمن


اگر با دیگرانش بود میلی

چرا ظرف مرا بشکست لیلی؟

شهیدِ گمنام
۱۰بهمن
شهیدِ گمنام
۱۰بهمن
شهیدِ گمنام